هنوز حالم خوب نشده که هیچ دارم دیوونه میشم.امروز تو اداره آخر وقت بیکار بودم . داشتم تو سیستم
واسه خودم چرت وپرت مینوشتم.از آشنایی با اونیکه دوسش دارم بگیرین تا همه حسم بهش.به خودم که اومدم دیدم مهندس داره بروبر نگام میکنه .آخه میدونین چشام پراز اشک بود و گونه هام خیس شده بود.واسه اینکه طبیعیش کنم بلند گفتم اه.. این مانیتورم که چش آدم رو کور میکنه.یه پوزخند زد و گفت: خانم... از ال ای دی مانیتور بهتری هم سراغ دارین؟ سرم رو گذاشتم رو میز و یواشکی اشکامو پاک کردم.کاش لااقل میدونست من اشکامو واسه هرکسی نمیریزم.همین دونستنش واسم کافی بود. -راستی فردا تولد دونفر ازکسایی که خیلی واسم عزیزن.از همین جا واسشون بهترینها رو آرزو میکنم وبهشون میگم که خیلی دوسشون دارم.امیدوارم همیشه قلبشون پر ازعشق ودلشون شاد باشه.
C†?êmê§ |